مسئله استمرار امامت یکی از اعتقادات اصلی شیعیان است. هر چند اصطلاح «فترت» در معنای "خالی بودن زمان از پیامبر" کاربرد دارد ولی این مفهوم در مورد سلسله امامت معنی ندارد. در واقع زمین هیچ گاه از امام خالی نیست و این مسئله توسط ادله عقلی و آیات قرآن و روایات اثبات شده است.[1]
پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) شیعیان دوره کوتاهی از تحیر و سرگردانی را درباره امام دوازدهم تجربه کردند، که این مسئله با زمینه سازی های امامان پیشین و همچنین با تدبیر سازمان وکالت که زیر نظر حضرت مهدی(علیه السلام) اداره می شد، خیلی زود خاتمه پیدا کرد.
البته این تحیر صرفا پس از شهادت امام یازدهم پیش نیامد بلکه به خاطر شرایط سیاسی خاصی که در دوره حضور امامان معصوم وجود داشت، معمولا پس از هر امامی اختلافی از این نوع میان شیعیان بروز می کرد. بنابراین شیعیان معمولا برای شناخت امام از روش های خاصی استفاده می کردند.
نباید نیازمندی های کشور و برخی مسایل همچون تحریم ها، به مذاکره گره زده شود. آنها درحالی توقع محدود شدن برنامه موشکی ایران را دارند که دائما در حال تهدید نظامی ایران هستند، بنابراین چنین توقعی، احمقانه و ابلهانه است. امام خامنه ای (مدظله العالی)
متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.
اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسند عجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است و تشکر هم می کند.
و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.
اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟
خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوی نجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟
جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.
و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسد و فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...
پ,ن : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!
روی تیغه ای خون ریخته و آنرا در قالب یخی قرار میدهندو در طبیعت رها میکنند.گرگ آنرا میبیند(خون را) لیس میزند.یخ آب شده و تیغه زبان گرگ را میبُرد.گرگ خون بیشتری میبند و تصور میکند شکار خوبی بدست آورده ،بیشتر لیس میزندو خون خود را میخورد ...آنقدر از گرگ خون میرود که توسط خودش میمیرد.
و این کاریست که شبکه های ضد مسلمان مانند من و تو و جم تی وی و امثالهم با شما میکنند....
خودت،خودت را میکشی ...تصور میکنی گرگ دانایی هستی ولی تو قربانی یک سیستم کثیف شدی...
قسم به کسی که جانم در دست اوست ، برخی از امتم در قیامت به صورت خوک و میمون محشور میشوند ، بخاطر مدارا کردن آنها در برابر معاصی و خودداری از نهی از منکر در حالیکه قدرت آنرا دارند...
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن را دارند؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حی و حاضر خود باشم؟
وفات عقلیه بنی هاشم،صدیقه صغری بنت فاطمه کبری(س) و دختر صدیق اکبر بر شما تسلیت باد.
حضرت زینب کبری
الحَمدُ للّهِ الَّذي أكرَمَنا بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وطَهَّرَنا تَطهيرا...، إنَّما يَفتَضِحُ الفاسِقُ، ويُكَذَّبُ الفاجِرُ؛ تاريخ الطبري ، ج ۵ ،ص ۴۵۷
ستايش، خدايى را كه ما را به محمّد صلى الله عليه و آله گرامى داشت و پاك و پاكيزه مان كرد... تنها فاسق است كه رسوا میشود و تنها تبهكار است كه تكذيب میشود.
زندگی مثل یک کلاف کامواست،
از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم،
گره می خورد،
می پیچد به هم ،
گره گره می شود،
بعد باید صبوری کنی،
گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی ، گره بزرگتر می شود،
کورتر می شود،
یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید،
یک گره ی ظریف کوچک زد،
بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد،
محو کرد،
یک جوری که معلوم نشود،
یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند، همان کینه های چند ساله،
باید یک جایی تمامش کرد،
سر و تهش را برید،
زندگی به بندی بند است، به نام "حرمت "
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است
...
((سیمین بهبهانی))
وقتى امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ظهور نمایند، همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار داده، پیام اسلام و عدالت را به تمام افراد ابلاغ مىنمایند. در آن هنگام هركس سخنان حضرت را بپذیرد، جزء یاران وى مىشود. لذا در روایات آمده است: كسانى جزء یاران امام مىشوند كه شبیه خورشید و ماه پرستان بودهاند، یعنى تا این حد از خدا و اسلام دور بودند، تا چه رسد به اهل سنت كه به خدا و پیامبر اسلام معتقدند. و این یاران ویژگی ها و خصوصیاتی دارند که آنها را از دیگران متمایز می سازد.
مهمترین ویژگىهاى یاران حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف كه در روایات به آن اشاره شده عبارتاند از:
ذکر ملائک شده این...گل رخسار جواد آمده
از چمن باغ رضا گل رخسار جواد آمده
نور دلی یا مولا...بی بدلب ...عشق منی...از ازلی یا مولا
شاخه ی طوبی ی جنان گل رخسار جواد آمده
تای نازنین یا مولا...ای محجبین یا مولا...نور تمام زمین یا مولا
السلام علیک یا جواد الائمه(ع)
۱. «قمر در عقرب» یعنی چه؟ مراد از «قمر» یعنی کره ماه و مراد از عقرب یعنی «برج عقرب» یا «صورت عقرب»، و منظور این است که کره ماه در برج «عقرب» قرار گیرد یا کره ماه مقابل صورت فلکى «عقرب» قرار گرفته باشد.
توضیح اینکه؛ دانشمندان، دایرةالبروج در آسمان را به دوازده قسم که هر یک ۳۰ درجه مىشود و مجموعا ۳۶۰ درجه میشود، بخش نمودهاند، و در مدارات اختران هر قسم را «برج» نامیدهاند.
چون در هر «برجى» برخی از ستارهها و به اصطلاح ثوابت (مراد، کواکب ثابت نسبی است چون نسبت به زمین، بسیار آهسته حرکت میکنند و مانند ثابتاند) گرد آمدهاند که از هیئت اجتماع آنها صورت جانورانى تصویر رفته بود، آن «برج» را به نام صورت آن جانور نامیدهاند که اول آنها «حمل» و آخر آنها «حوت» است
ملاحظه میشود که برجها ۱۲ تا هستند و هر یک به خاطر ستارههایی که در آن «برج» دیده میشود نامی دارند و یکی از برجها، برج «عقرب» است که برج هشتم از این برجهاست.
پس نام برجهای دوازده گانه دائرةالبروج با (معانی) عبارت است از:
۱. برج حمل: (قوچ) / ۲. برج ثور: (گاو نر) / ۳. برج جوزاء: (دوپیکر) / ۴. برج سرطان: (خرچنگ) / ۵. برج اسد: (شیر) / ۶. برج سنبله: (خوشه) / ۷. برج میزان: (ترازو) / ۸. برج عقرب: (کژدم) / ۹. برج قوس:(کمان) / ۱۰. برج جدی: (بزغاله نر) / ۱۱. برج دلو: (آب کش) / ۱۲. برج حوت: (ماهی)
و منازلى که براى ماه از اجتماع برخی از ستارگان گفتهاند حکم صورت را دارد. کسانى که صور بروج را بشناسند، هنگامى که «قمر» در برج «عقرب» وارد شده است، چون شب به ماه نگاه کنند، فاصله میان ماه و صورت عقرب را به خوبى در مىیابند.
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائرة المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه السلام است.
پدرم! تو تپش قلب خانه ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون میروی و با کشش عشق، دوباره باز میگردی. دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو باد!
ـ علی آموخت هر جا که جای مهر پدر خالی است، میتوان پدر بود تا جامعه را از یتیمی بی مهری، رهایی بخشید؛ آن وقت است که میتوان خیبر دلها را فتح کرد.
پدر! میخواستم دربارهات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است. گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
به سلامتی بابایی که دخترکوچولوش زنگ زد بهش گفت :بابا داری میای خونه پاستیل میخری؟ ولی وقتی جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه ماشینشو زد کنار خیابون و آروم پیاده شد و گفت :آزااادی آزادی ۲ نفر